نویسنده: حسین ذوالفقاری
فرض کنید من قصد تجارت دارم ولی پولش رو ندارم. اومدم پیش شما و پول طلب کردم... آیا شما تمایل دارید که اون پول رو به من قرض بدید یا با من در تجارت شراکت کنید؟ اصلا شراکت (یا مضاربه یا ...) برای چنین مواقعی پیشبینی شده.
قرضالحسنه رو باید به یک نیازمند داد. مثلا مغازهداری که انسان پاک و منصفیه و نتونسته چک بانکیش رو پاس کنه. من میرم بهش پول قرض میدم و میگم سر ماه که جنسهات فروش رفت پولم رو برگردون. و اسلام میگه اگه دیدی نتونست پولت رو فراهم کنه بهش مهلت بده (یکی از شرایط تحقق قرضالحسنه).
اینکه ما پولمون رو به بانک مثلا قرضالحسنه میدیم، بانک نیازمند نیست. بلکه برای شغل و تجارتشون از ما قرض میگیرن...ممکنه ادعا کنن که پول ما رو به انسانهای نیازمند هم وام میدن که عمق فاجعه همین جاست. یعنی به جای اینکه من مستقیم به نیازمند قرضالحسنه بدم و بدون سودی هروقت که پول بدست آورد و طبق اصل قرآنی قرضالحسنه خداوند رو ضامن بازگشت پول همراه با سود کلانش از طرف خداوند بدونم، رفتم پولم رو قرض دادم بانک، اونم وام داده به نیازمند و با سود تضمینی و سر موقع و یا با جریمه دیرکرد ازش پس گرفته. نمیخوام بگم شرخری قانونی...
البته به خاطر شبهه ربا در حساب سودآور، همون حساب پسانداز به اصطلاح قرضالحسنه رو ترجیح میدم. بحث اینجاست که این اسم دروغه و استفاده ناصحیح از واژه قرضالحسنه که تو قرآن اومده صورت گرفته و باید اسمش به قرض بانکی یا ... تغییر پیدا کنه.
و مردم باید تشویق بشن که به هم قرضالحسنه بدن و اگر به هم اعتماد ندارن که پولشون برمیگرده، به خداوند اعتماد کنن که در قرآن وعده داده پول رو چندین برابر برمیگردونه (به شرطی که شرایط و آداب قرضالحسنه رو رعایت کنیم).